چرایی پایان دکترین بن گورین در «هاکریا»-راهبرد معاصر
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛

چرایی پایان دکترین بن گورین در «هاکریا»

رژیم صهیونیستی تنها زمانی می‌تواند از راهبرد نابودی کامل دشمن سخن بگوید که بتواند تمام ساکنان کشورهای عربی را قتل عام یا مجبور به ترک منطقه کند. به نظر می‌آید رژیم صهیونیستی برای کنار گذاشتن دکترین بن گورین تأمل بیشتری انجام دهد و با توجه تجربه ماه‌های اخیر نسبت به تدوین راهبرد جدید نظامی اقدام کند.
محمد بیات؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۸ - ۰۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 August 26
کد خبر: ۲۵۵۲۰۵

چرایی پایان دکترین بن گورین در «هاکریا»

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ شاید یکی از مهم‌ترین دستاوردهای عملیات «طوفان الاقصی» مهر پایان بر «دکترین بن گورین» و تجدید نظر ارتش صهیونیستی در مواجهه با تهدیدات خارجی بود. در عملیات هفتم اکتبر 2023 میلادی ساختارهای نظامی- امنیتی رژیم صهیونیستی کاملاً غافلگیر شدند و دامنه جنگ به داخل سرزمین‌های 1948 کشیده شد. اکنون با گذشت 320 روز از جنگ غزه و درگیری رژیم صهیونیستی در 6 جبهه دیگر به نظر می آید صهیونیست ها در حال تجربه یکی از فرسایشی ترین جنگ‌های تاریخی خود هستند. واقعیت‌های میدانی سبب شده است فرماندهان ارتش و راهبردنویسان نظامی از تغییر دکترین نظامی رژیم صهیونیستی و انطباق با شرایط جدید سخن بگویند. 


از بدو تأسیس رژیم اشغالگر قدس، صهیونیست‌ها به دلیل فقدان عمق راهبردی، کوچک بودن جغرافیا و محاصره به وسیله کشورهای عربی مجبور به دنبال کردن مدل خاصی از عملیات نظامی با عنوان «دکترین بن گورین» هستند. طبق این راهبرد نظامی، رژیم صهیونیستی باید با تکیه بر اصول جنگ پیش دستانه و غافلگیری دشمن، حفاظت نکردن از ارتش بزرگ و تکیه بر نیروهای ذخیره، امکان نداشتن شکست کامل دشمن، انتقال بحران به خارج از فلسطین اشغالی و جنگ سریع و فرسایشی نشدن آن با دشمنان خود مواجه شود و به آنها ضربه کاری وارد کند.

 

هنگامی واحد سیاسی با موجودیتی مانند حماس مواجه می شود و دارای ویژگی جنبش- گروه- کابینه است، باید بداند حذف کامل آن به معنای نابودی تمام بدنه اجتماعی ای است که از ایده مقاومت حمایت می‌کنند


به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی با پذیرش محدودیت‌های ژئوپلیتیکی خود در غرب آسیا سعی کرد در خاک دشمن با تهدیدات مواجه شود و حتی اقدام به اشغال خاک طرف مقابل کند. در نبرد «طوفان الاقصی» به نظر می آید این قاعده تغییر کرد و صهیونیست‌ها باید در داخل مرزهای فلسطین اشغالی با تهدیدات خارجی مواجه شوند و در وضعیت دفاعی قرار بگیرند.

 
تنها ساعاتی پس از عملیات هفتم اکتبر، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در قالب اهداف این رژیم در جنگ با حماس اعلام کرد، یکی از اهداف تل‌آویو نابودی تمام زیرساخت‌های نظامی- سیاسی این گروه فلسطینی در نوار غزه و حذف رهبران آن است. تأکید بر چنین گزاره‌ای نشان دهنده کنار رفتن اصل شکست ندادن کامل دشمن از سوی رژیم صهیونیستی و اراده ماشین جنگی برای حذف کامل حماس در معادلات آتی غزه است. با وجود چنین اراده‌ای از سوی رژیم صهیونیستی، واقعیت‌های میدانی نشان دهنده ادراک اشتباه صهیونیست‌ها از وضعیت مقاومت در غزه و توجه نکردن آنها به پایگاه اجتماعی حماس است.

 
هنگامی واحد سیاسی با موجودیتی مانند حماس مواجه می شود و دارای ویژگی جنبش- گروه- کابینه است، باید بداند حذف کامل آن به معنای نابودی تمام بدنه اجتماعی ای است که از ایده مقاومت حمایت می‌کنند. برخی تحلیلگران معتقدند، با توجه به افزایش تنش‌ها در جبهه شمالی چنین نگاه غلطی ممکن است در قبال حزب الله نیز وجود داشته باشد، اما واقعیت آنکه رژیم صهیونیستی در بهترین حالت می‌تواند به قوای نظامی مقاومت ضربه وارد کند و توان نابودی آنها را ندارد.

 
دیگر اصل نقض شده از سوی رژیم صهیونیستی وارد شدن به جنگ فرسایشی و طولانی مدت بدون توجه به عواقب این تصمیم برای شاخص‌های اقتصادی است. به گزارش مؤسسه مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی وابسته به دانشگاه تل‌آویو، بررسی سناریوهای پیش‌ روی رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و سایر جبهه‌های نبرد نشان می دهد در صورت تداوم وضع موجود، رشد اقتصادی رژیم صهیونیستی نزدیک به یک درصد و نسبت بدهی با GDP 75 درصد خواهد بود. تداوم آماده باش نیروهای ذخیره موجب آسیب دیدن مشاغل خصوصی و تعدیل بخشی از بدنه نیروها خواهد شد. تداوم جنگ در سرزمین‌های اشغالی می‌تواند موجب فرار سرمایه‌های خارجی از فلسطین و افزایش موج مهاجرت معکوس از رژیم صهیونیستی شود. به عبارت دیگر، کابینه نتانیاهو در حالی راهبرد «هشتم اکتبر» را جایگزین «دکترین بن گورین» کرده که شاخص‌های اقتصادی نشان دهنده آماده نبودن رژیم برای جنگ‌های فرسایشی است.

 
دیگر چالش پیش‌ روی ارتش صهیونیستی را می‌توان راهبرد «وحدت میدان‌ها»ی محور مقاومت و هدف قرار گرفتن اهداف راهبردی در فلسطین اشغالی دانست. رژیم صهیونیستی همواره با ارتش‌های کلاسیک یا دست کم نیروهای چریکی در جنوب لبنان مواجه بوده که می‌توانست برای مقابله با آنها اقدام به برنامه ریزی کند، اما در نبرد فعلی با جنگی موشکی- پهپادی مواجه است که با رد کردن دیوار گنبد آهنین به دنبال ضربه زدن به اهداف راهبردی در سرزمین‌های اشغالی است.

 
به عبارت دیگر، در حالی که نیروهای مقاومت عراق می‌توانند پایگاه‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی را در جولان اشغالی هدف قرار دهند، ارتش صهیونیستی امکان لشکرکشی و اشغال خاک عراق را ندارد. این موضوع سبب شد جوخه ترور و نیروی هوایی صهیونیستی به تنها ابزار کارآمد برای ایجاد بازدارندگی در برابر محور مقاومت تبدیل شود.

 

در حالی که نیروهای مقاومت عراق می‌توانند پایگاه‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی را در جولان اشغالی هدف قرار دهند، ارتش صهیونیستی امکان لشکرکشی و اشغال خاک عراق را ندارد


بهره سخن

تجربه 10 ماه اخیر نشان داده است ارتش صهیونیستی توان تمرکز نیروهای خود در جبهه‌های مختلف را ندارد و در برابر حملات هماهنگ مقاومت دارای آسیب پذیری‌های جدی است. رژیم صهیونیستی برای تغییر «دکترین بن گورین» ابتدا ارتش خود را گسترش داد و منابع اقتصادی لازم برای جنگ طولانی مدت را ذخیره کرد.

 

رژیم صهیونیستی تنها زمانی می‌تواند از راهبرد نابودی کامل دشمن سخن بگوید که این امکان داشته باشد تمام ساکنان کشورهای عربی را قتل عام یا مجبور به ترک منطقه کند. برهمین اساس به نظر می آید رژیم صهیونیستی برای کنار گذاشتن «دکترین بن گورین» تأمل بیشتری انجام دهد و با توجه تجربه ماه‌های اخیر نسبت به تدوین راهبرد جدید نظامی اقدام کند. 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده